شیشک
( شیشک .) (اِ.) = شیشاک : رباب چهار تار.
(شَ) (اِ.) گوسفند شش ماهه یا یک ساله .
● lamb, ambkin

lamb ==> [.v. & n]: بره، گوشت بره، آدم ساده lamb

lambkin


[شی ش َ]
{ا}
شیشاک و گوسپند یکساله . (ناظم الاطباء) (از برهان ). بره شش ماهه را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). بره شش ماهه بزرگتر از بره پروار. بره چاق شش ماهه تا یک ساله . (یادداشت مولف ). در تداول اهالی خراسان ، گوسپند نر که بیش از یک سال عمر داشته باشد. (یادداشت محمد پروین گنابادی ). به معنی شیشاک است . (فرهنگ جهانگیری ):
گرگ اغلب آن زمان گیرا بود
کز رمه شیشک بخود تنها رود.

مولوی .


چوکلکش از پی ضبط جهان میان دربست
فکند مهر شبان گرگ بر سر شیشک .

ابن یمین .


* رباب چهارتار. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیشاک شود.* عکه . (ناظم الاطباء) (برهان ).* تیهو. شیشاک . شیشوگ.* بیاح . (مهذب الاسماء).نوعی از ماهی . (یادداشت مولف ).* تیهو را گویند، و آن را شیشاک و شیشو نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج ).