احمز
نیرومندتر، بِهنیروتَر
[اَ م َ]
{ع ن تف}
استوارتر. قوی تر. اشدّ. اشق. اقوی . امتن . و بدین معنی است حدیث ابن عباس : افضل الاعمال احمزها، و بروایتی افضل العبادات احمزها; ای اشقّها. (مهذب ).
{ع ن تف}
استوارتر. قوی تر. اشدّ. اشق. اقوی . امتن . و بدین معنی است حدیث ابن عباس : افضل الاعمال احمزها، و بروایتی افضل العبادات احمزها; ای اشقّها. (مهذب ).