کوچیده
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[دَ / د]
{ن مف / نف}
کوچ کرده . رحلت کرده . نقل مکان کرده . رجوع به کوچیدن و کوچ کردن شود.
تبلیغات: ترجمه کتاب قیمت ترجمه