شویانیدن
فارسی
فارسی
لغتنامه دهخدا
[دَ]
{مص}
به شستن داشتن . (یادداشت مولف ). شوییدن کنانیدن و شستن فرمودن . (از ناظم الاطباء).
{مص}
به شستن داشتن . (یادداشت مولف ). شوییدن کنانیدن و شستن فرمودن . (از ناظم الاطباء).