بزاج
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[ب]
{ع مص}
مبازجة. فخر کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
تبلیغات: ترجمه کتاب قیمت ترجمه